Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

۱۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

من داشتم گریه میکردم، داشتم گریه میکردم و تو چشمات رو بسته بودی 

هُلو دوست داشتی

یه قوطی عطر هُلو بهم دادی و گفتی که برای همیشه شاد باش

قرار بود من برم،اما تو رفتی

حالا من هرروز در اون قوطی رو باز میکنم و بوش میکنم؛

من اون قوطی رو دارم اما برای همیشه شاد نیستم,تو فقط میخواستی عذاب بکشم،وقتی به مهمونی میرم و هُلو میبینم،وقتی دوشیزه ای با لباس صورتی و سفید نزدیکم میشه و گونه هاش شبیه هُلو سرخه،تو میخواستی عذاب بکشم...

وقتی فرزندی که از وجودِ منه متولد میشه و روزها و سال ها بعدِ تولدش از مادرش تقاضایِ هُلو میکنه و مادرش منو به حیاطِ پشتی میفرسته تا برای پسرمون هلو بچینم،تو حتی اون لحظه هم میخواستی عذاب بکشم.

#هُلوی من

#برشی از خاطرات یک فرانسوی معمولی

۱۱ نظر ۲۸ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۱۵
tahi :D
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۳ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۵۸
tahi :D

النِّساءِ قَوّامُونَ عَلَی الرِّجالُ 

زنان سرپرست و نگهبان مردانند

#کلیشه_برعکس 

 

| سهند ایرانمهر |

۱۴ نظر ۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۳۵
tahi :D

تو وقتى مى بینى من افسرده ام نباید بگذرى،سکوت کنى یا فقط همدردى کنى؛

بنا کننده ى شادى هاى من باش,مگر چقدر وقت داریم؟!

#ابراهیمى

+از محالاته.

۱۱ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۰۲
tahi :D

یقین دارم

این‌جماعتی که شب ها میخوابند

قطعا؛

تو را ندیده اند!

۸ نظر ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۱۹
tahi :D