Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

۷۴ مطلب با موضوع «اینجوی تودی._.» ثبت شده است

لازم نیست حرف بزنم تو میشنوی

لازم نیست بنویسم تو میخونی

لازم نیست فکر کنم تو میدونی

واشنا پناه من

واشنا دلیل زندگی کردن و هنوز زنده بودنم

بهم کمک کن بتونم تحمل کنم و بگذرم

واشنا بارها گفتم اگر امید به وجود تو نبود اگر ایمان به وجود تو نبود تا به حال هزاران بار مرده بودم

میدونی دلیل مرگم چی بود؟ از غصه دق کردم یا خودم رو کشتم.

نمیدونم ولی واشنا حالم خوب نیست حالمو خوب کن.

ازت چیزی میخوام که همیشه میخواستم مواظبم باش

من خیلی بی پناهم بدون تو.

دوستت دارم.

۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۲:۵۰
tahi :D

حس خوبیه، حس خوبیه اینکه کسی رو دوستداشته باشی و عمیقا حس کنی که اونم دوستت داره.

اما همینقدر که خوبه، ترسناکه!

من بدبینم یا واقعا باید ادم واقع نگر باشه؟

ترس از دست دادن، ترس خراب شدن و هزارتا ترس دیگه!

اینکه من یکم مشکل روحی دارم توش دخیله و میدونم.

اما خب! چیکار میتونم بکنم؟

میخوام پیاده روی هامو دوباره شروع کنم، روزها و شبها با واشنا حرف بزنم و ازش بخوام خودش برام بسازه!

واشنا!

دوستت دارم.

۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۱:۵۱
tahi :D

از عنوان پیداست! اوضاعم خرابه دائم استرس دارم و اصلا برام خوب نیست این بیماری پوستی لعنتی هم با استرس شدیدتر میشه...

واشنا! لطفا نگام کن :)

۱۶ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۰۸
tahi :D

از عنوان پیداست هدفم چیه.

چند روزی بود که حال خوبی نداشتم، مدام گریه میکردم یا داشتم غصه میخوردم، من و عین.الف مشکلات خودمون رو داریم.

زندگی سخته و اینو میدونم، و میدونم که واشنا قرار نیست تنهام بذاره :)

ازت ممنونم که لحظه به لحظه کنارمی.

دوست دارم.

لطفا خودت تمامی دغدغه هایی که دارم رو حل کن.

۰ نظر ۲۹ اسفند ۰۲ ، ۱۰:۱۸
tahi :D

دعوا و بحث برای زوج ها طبیعیه دیگه نه؟ :)))

_

حقیقتا نمیدونم چی باید بنویسم واشنا دقیقا همون لحظه هایی که حس کردم دیگه واقعا ته خط یهو دست گذاشته رو شونه م و گفته بفرما.

حق دارم دوسش داشته باشم اون تو زندگیه پیچ پیچی من از معجزه بالاتره.

امروز برای چند دقیقه چت های گذشته با ف.ح رو خوندم، دوستایی که هر روز باهم حرف میزدن و هفته ای حداقل یک بار همو میدیدن الان خبری از حال هم ندارن، عجیبه دنیا عجیبه.

خوشحالم که ادمای جدید اومدن توی زندگیم.

عین.الف برای من یه امید، یه امید بزرگ برای زندگی یه امید که اگر نباشه شاید ندونم دیگه چطور باید ادامه بدم.

واشنای مهربون واشنای عزیزم بهم کمک کن، مثل همیشه.

۰ نظر ۱۶ اسفند ۰۲ ، ۱۹:۱۷
tahi :D