Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

دکتری داری اما شعورت در حد یه بچه ده دوازده ساله اس!(مخاطب شاید هیچ زمانی این صفحه از وب را باز نکند)

اوهوم حالا که از ابتدا پست خشن برخورد شده بهتره حداقل تا نصفه همین طور خشن بریم جلو! :|

پسره میگه که من میدونم تو از پسرا ضربه خوردی واسه همین از همه شون متنفری!

اخه یکی نیست بهش بگه تحفه من از تو بدم میاد چیکار به بقیه داری؟!

کتابایی که واسه گرفتن شون پر پر میزدم الان اصلا حس خوندن شونو ندارم،اصلا از خودمم خجالت نمیکشم که پس فردا تولدمه ولی سرم شبیه ملوسک های آمازونی شده،شده که نه خودم در یک عصر پنجشنبه تصمیم بر چیدن و گند زدن بهشون توسط مامان رو گرفتم!

حالا نمیخوام سخت بگیرم،زمان برای متداوم اومدن به پنلم رو ندارم

چند روز پیش به بابا گفتم که هرکاری میکنی تو زندگی رو دارم توی یه وب مینویسم مردم میخونن شیفته ات شدن!باورش شده!همش تا یه کاری انجام میده میگه اینم بنویس!

یعنی به طرز افتضاحی دارم صادق میشم اصلا خودمم باورم نمیشه به این درجه از صادقیت برسم!

یادم نیست از چه روزی همش علامت تعجب نوشتن رو عاچق شدم :|

منو ناناحن نکنید من ناناحن بشم سگ میشم میزنم همه چیو خراب میکنم :|

[در حالی که یک اهنگ اپلود میکند به ناناحن نشدن می اندیشد]

#ناپیرو

۳۰ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۱۲
tahi :D

نمیدونم کی قراره کاملا شرایط هامو درک کنم!
وقتی موقعیت برام گنگ باشه سردرد میگیرم
تمام فکر و ذکرم فعلا پیدا کردن یه کار پاره وقته که بتونم با کمک مزدش برای خودم تابستون بهتری رقم بزنم 
از بس فالوده خوردم دارم شبیه فالوده میشم 
برنامه ریزی هام خیلی دقیق بود تا اینجا از عملکردی که داشتم راضی ام 
خیلی خلاق تر و پر سن و سال تر از چیزی که هستم به چشم اومدم و این جای شکر داره
احساسم بهم میگه که زیاد از حد اینجا صادقم :|
[از شدت صداقت زیاد چشم هایش را میبندد و به افق که نه به کار پاره وقت فکر میکند]
+عنوان مربوط به موزیک ست.

۲۳ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۷
tahi :D

"من حتی تو آینه هم تورو میبینم"

اخه چطوری میتونن اینقدر عاشق باشن؟!
کاری به حدش ندارم،اصلا چطور میتونن عاشق باشن؟!
:|
۲۲ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۴۱
tahi :D

دارم به این فکر میکنم که

اگه کسی براش مهم باشی و با ارزش باشی 

بلاخره یه روزی بهت میگه یا نه؟!

خب دوست دارم بگن بهم :| همه بگن خب

[در اوج نابودی به سر میبرد،فضا را ترک میکند]

۲۱ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۱۶
tahi :D

با تموم شدن تمومی چالش های خرداد ماه الان احساس سبکی خاصی میکنم!

خیلی کارها هست که باید انجام بدم.

خول بازی هایی که اخیرا از خودم به نمایش گذاشتم احتمالا باب میل هیچ انسان عاقلی نیست

شقایق میگه :

برای تغییر کردن خیلی زمان باید برد ولی برای متحول شدن دو سه دقیقه کافیه.

خب پس من باید رویه ی تحول رو پیش بگیرم :)

There's a look on your face I would like to knock out
See the sin in your grin and the shape of your mouth
All I want is to see you in terrible pain
...Though we won't ever meet I remember your name

۱۹ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۱
tahi :D