Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

واقعا فکر نمیکردم یه روز به مرحله ای برسم که ندونم چی بنویسم و نتونم.

یعنی همین الانشم دارم مینویسم اما مرتبط با چی؟مرتبط با نتونستن،نتونستن چیه؟یه وقتایی یه چیزایی رو میخوایم ولی شاید دنیا یا ادماش یا چیزایی که من نمیشناسم شون اونو برای ما نمیخوان،مزخرفه ولی واقعا اینطوریه.

خب من با این نتونستنه کنار اومدم شاید کار خوبی نباشه ولی خب دیگه انجامش دادم.

الان که شروع به نوشتن کردن میتونم تا هزاران پاراگراف ادامه ش بدم اما دیگه نمیخوام.

میفهمید چی میگم یا فقط قسمت چرت بودن حرفم رو مد نظر دارید؟یه چیزی رو میخوای برای الانت،و اگر برای الانت نداشتیش،بعدا که به دست اومد شاید به اندازه الانت نخوایش.ناراحت کننده؟نه بحث بحث زمان.

آره اینطوریه که حواستون به زمان باشه.

۲۰ آبان ۹۹ ، ۱۹:۴۰
tahi :D

حالم بهتر از سری قبله و خوشحالم که از اون اوضاع بد گذشتم.

و حتی جای شادی و شکر داره که این قدر سریع مودم عوض میشه،حالا هرچند خیلی هم سریع نبود ولی خب مهم اینه که الان عوض شده.

اساتید دانشکده من دارن از این دوران زیبا نهایت استفاده میبرن،نه نه دقیقا این مدلیه که طرف ترم های گذشته نمیتونست باقی جزوه و کتابش درس بده و حالا با خودش میگه دمم گرم این ترم جزوه کمم میاد 8)))

خلاصه که نیومدم غر بزنم دارم فکرای قشنگی رو عملی میکنم از جمله اینکه شاید واقعا دیگه وقتش باشه اندروید رو به صورت حرفه ای یاد بگیرم.

بلاخره با ماوس سیمی زشتم که شبیه سوسکه خداحافظی کنم[واقعا دوسش دارم :)] و دیگه کیبوردی که با بابا تعمیر کردیمو بذارم سرجهازی خودم از بس مرغوب و خوبه و یه کیبورد مناسب بگیرم که موقع تایپ مردم فکر نکنن دارم با چرخ تحریر تایپ میکنم.

نمیدونم چرا اینارو مینویسم!اما حسی که بهم منتقل میکنه خوبه و این برام ارزشمنده.

جامو برای کارایی که با لپ تاپ انجام میدادم عوض کردم،یه جای سرد و تقریبا آروم،حداقلش اینه سعی میکنم دوسش داشته باشم.

همین،اوضاع خوبه و کمتر ناراحتم و این ناراحتی رو با امید و تلاشم کمتر و کمتر و کمتر میکنم.

 

 

۰۵ آبان ۹۹ ، ۱۸:۵۰
tahi :D