Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

6_18

سه شنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۱۸ ق.ظ
تو که رفتی پی تاب و تپش رود ، برو
به قدم های اسیر لجنم فکر نکن
من 
به دستان خودم 
گورِ خودم 
را کندم
به پذیرایی و دفن و کفنم فکر نکن :))
" من محالم،تو به ممکن شدنم فکر نکن "
و به آلودگیِ پیرهنم فکر نکن
گرچه 
رو زخمی‌ام و دست‌کج و تند زبان
به سر و صورت و دست و دهنم 
فکر نکن
تو که از منزلِ منقل تبر آوردی باز
 " هی به آیا بزنم یا نزنم فکر نکن :)) "
بخت نامـرد 
بزن ! 
بد به دلت راه نده 
به غم انگیزی فرزند و زنم فکر نکن
نفسی تازه کن و 
اره بکش ! 
شاخه بریز !
به غم جوجه کلاغی که منم فکر نکن
شک نکن 
بی من از این ورطه گذر خواهی کرد ..
به نشانی که 
نماند از بدنم فکر نکن
من که از 
منطق و دستور حقیقت گفتم 
به مضامین مجازی تنم 
فکر نکن
باز با این همه هر وقت غمی شیهه کشید ؛
من همین نبش چنار و چمنم 
فکر نکن ...
#علیرضا_آذر
۹۸/۰۴/۲۵

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.