Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

ما به آدم هایی محتاج هستیم که به آینده ی فرزندانشان فکر کنند؛نه به گذشته پدرهایشان! 

 #محمود_دولت_آبادی 

۱۴ اسفند ۹۵ ، ۱۳:۱۸
tahi :D

کتاب جذابی بود

موراکامی جذابه!سبک نوشته هاش جذابه!

فکر کنم اولین کتابیه که از موراکامی خوندم!

بعد از زلزله و بعد از تاریکی رو تهیه کردم که بخونم!ولی معلوم نیست دقیقا کی قراره بخونمشون.

دیروز در خیابان دختر صد درصد دلخواهم را دیدم.

ای کاش می توانستم با او حرف بزنم. فقط از خودم برایش می گفتم و از او درباره ی زندگی اش می پرسیدم. بعد از صحبت می توانستیم جایی ناهار بخوریم. شاید یکی از فیلم های وودی آلن را ببینیم و شاید کمی هم شانس آوردم.

فاصله مان از پنجاه قدم کمتر شده.نمی توانم پا پیش بگذارم و بااو حرف بزنم.در دست راستش پاکت سفید چروکیده ایست که تمبر ندارد.حتما برای یکی نامه نوشته است.از نگاه خواب آلودی که توی چشم هایش هست می توانم بفهمم تمام شب مشغول نوشتن نامه بوده است… چند قدم دیگر برمی دارم و برمیگردم.در میان جمعیت گم می شود.حالا دیگر یادم می آید چه باید به اومی گفتم.شاید گفت و گوی طولانی ای می شد…

۲۸ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۳۹
tahi :D

اگر بی هدف از خواب بیدار شدید؛ بهتر است برگردید و بخوابید!

 #استیو_جابز 

۲۳ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۲۰
tahi :D

%

بعضی چیزا رو باید فراموش کرد تا بشه خیلی چیزا رو به یاد آورد!

+تولدت مبارک عسل!
۱۰ دی ۹۵ ، ۱۶:۴۳
tahi :D

*

دست و بدنم داره میلرزه حالم بدتر از اونیه که باید!
همیشه از هر تصمیمی که با قلبم گرفتم پشیمون شدم..
اخه چرا واقعا،ادم باید با یکی اینقدر خاطره داشته باشه که توی جمله هایی که داره مینویسه واسه گلایه و پشیمونی خودش از داشتن و بودن با اون شخص،پر از متن هایی باشه که قبلا باهاش توی حرفاشون خندیدن و بحث کردن...
زندگی مرضه مرضه مرض
همه چیز این زندگی مسخره اس...
حالم خیلی بده فکر کنم ‏الان همسر آیندم داره به دوست دخترش قول میده که قراره واسه همیشه باهم بمونن :|
[اشک از چشمانش جاری میشود]

#ناپیرو

۰۷ دی ۹۵ ، ۰۰:۰۰
tahi :D