Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

۱۵ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

زنی ثروت مند میشود و به شهرش بر میگردد و تنها انگیزه اش،تحقیر و نابودیه مردی ست که در جوانی،زن را از خود رانده بود.

تنها انگیزه ی زندگی اش،ازدواجش،و موفقیت مالی اش،میل او به انتقام از نخستین عشقش بود.

+و چه قدر هدف داشتن مهمه چه قـــــــدر!

#کتابخوری

#پائولو_کوئلیو

۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۶:۱۶
tahi :D

اگه قرار بود من نقد و خرده گیری کنم فیلما و کتابارو تا الان کلا رو دنیا بیشتر ازدویست سیصدتا فیلم اکران نمیشد و بیشتر ازدویست سیصدتا کتاب شناخته شده هم بیشتر وجود نداشت

اونایی هم که فیلم به درد نخور میساختن حکم صادر میکردم که تا اخر عمر روی یه کاناپه ببندن شون هی فیلم خودشون براشون پخش شه هی ببینن هی ببینن هی ببینن تا روزی که بگه جفا کردم خطا کردم اون وقت ازادش میکردم میرفت زندگی عادیشو میکرد!

اونی هم که کتاب مسخره مینوشته رو مجبور میکردم یه دستگاه ضبط صوت بگیره دستش،اون دستش هم کتابش،هی بخونه هی ضبط کنه هی بخونه هی ضبط کنه،تا اون روز که اونم بگه عاغا خطا کردم جفا کردم جسارت کردم!

[به پوکر شدن خواننده متنش فکر میکند و از خودباوری خویش لذت برده و لبخند میزند]

۱۴ تیر ۹۶ ، ۱۹:۴۰
tahi :D
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۳ تیر ۹۶ ، ۱۸:۰۵
tahi :D

یعنی هرچی میگن که قبل تابستون واسه تابستون تون برنامه نریزین راسته؛

کو کلاس ورزشیم؟

کو ادامه کلاس زبانم؟

کو کتابایی که تو لیست خریدن؟

کو کو کو اخه کو :|

تنها کاری که کردم اینه لنز خریدم و عقاید یک دلقک و که سه ماه پیش خریدم و نصفه خوندم هرچی هم میخوام ادامه اش بدم نمیتونم کتابی که دوست دارم بذارم زمین کلا دلسرد میشم،یهو خر شدم رفتم صفحه اخر؛

فهمیدم اخرش رفت ولگرد شد تو خیابون اعصابم خورد شد،یکی از بدترین عادتام همینه که خیلی سخت میتونم خودمو کنترل کنم نفهمم اخرش چی میشه یا باید بدونم خوشه!یا باید برم صفحه اخر تهش رو بدونم،و فراموش نکنیم که تا دلتون بخواد موزیک گوش دادم :|

میخوام دکور اتاق رو تغییر بدم اما نمیدونم چطوری تو نیم وجب جا دکور عوض کنم،خدایا یک عدد اتاق درن دشت به بنده عنایت فرما [آمین]

دوباره به نوشته ی "آلبرت هوبارد"در پست قبل اشاره میکنم که هرچی از من دیدید به درک که دیدید :|

وای خدا من چه قد صادقم *-*(اگه منو نمیشناسید و حرفام براتون گنگ عه چیز عجیبی نیست ولی اگه میخواید یکم بهتر بفهمید نوشته های قبل ترَم رو بخونید)

[یک اهنگ خوب را پلی میکند اما دلش نمی اید ان را برای شما آپلود کند]

۱۳ تیر ۹۶ ، ۱۰:۵۸
tahi :D
یک دوست؛
کسی است که 
همه چیز را 
درباره شما می داند 
و هنوز 
به شما عشق می ورزد...
{آلبرت هوبارد}
چرا منو استخدام نمیکنن که کتابدار بشم T_T
چرا منو پولدار نمیکنه خدا T_T
معلوم نیست فازم چیه هی عر میزنم T_T
برق رفته بود نتونستم تحمل کنم واسه بعد از برق اومدن که عکس بگیرم
[زیرا این دفعه به خاطر شلوغ بودن صف افکار نه به چیزی می اندیشد نه اتفاقی برایش میوفتد و نه کاری میکند]
۱۱ تیر ۹۶ ، ۲۰:۰۳
tahi :D