Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

مغازه خودکشی

دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۸:۴۲ ق.ظ

دیشب شروع کردمش و دو ساعت بعد تمومش کردم،نمیدونم چرا دیشب که میخواستم وارد پنل شم بیان اجازه ورود بهم نمیداد.

کتاب دوست داشتنی و خوبی بود،در بهترین زمان خوندمش واقعا این روزها به این چنین چیزی نیاز داشتم و همینطور که توی پست اینستاگرامم نوشتم لازمه همه بخونیمش توی این اوضاع...

من اهل اسپویل کردن نیستم اما خب بدجوری با پایانش شوکه شدم...

واشنا مثل همیشه حواسش به تک تک مون هست.

نظرات (۴)

آره، واقعا پایانش شوکه کننده بود. انگار رسالتی بود که دیگه به پایان رسیده بود.
پاسخ:
=))) نمیدونستم باید گریه کنم یا خوشحال باشم....
اولین کتابی بود که تو اون گروه قرار شد با هم بخونیمش و فقط من خوندمش :)))
پاسخ:
واقعا یادم نیست من اون اکانت تلگرامم کم و بیش چک میکنم
حالا بنظرت چطور کتابی بود؟سلیقه ت بهم نزدیکه یا نه
کتاب خوبیه، پایان بندی نامناسبی داره فرای توصر خواننده که جذاب ترش کرده، فضای سورئالش ولی در عین حال اجتماعیش جذابه، در کل موضوع جذابی داره و از هر بعدی می شه بررسیش کرد
پاسخ:
:))))) مرسی از این توصیف دقیق و خوبت ❤
سلام دوست قدیمی وبلاگ نویسیت‌ عالیع‌ امیدوارم موفق باشی 🧿💙⚘
پاسخ:
:)) سلام نمیشناسم تون ممنونم همچنین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.