Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

ناطوردشت و پایگاه داده و بی کتابی!

سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۵۹ ب.ظ

دیروز باقی مونده کتابی که اسمش رو ذکر نکردم تموم کردم،اون هم در حالی که پیشونیم واقعا تیر میکشید،میخواستم بخوابم اما دیدم گلدونام نیاز به ابیاری و جابجایی و حتی توجه بیشتر من دارن.

رفتم و سرسامون شون دادم،از بس این مدت درگیر پروژه وب بودم الان که دارم تایپ میکنم دوبار دکمه ی ctrl+s زدم.

تقریبا کتابای نخونده م ته کشیدن،یا حداقل کتابایی که دوست داشتم بخونم ته کشیدن.

اتفاقی که نمیتونم بگم اتفاقی اما کتاب "جرشنری" رو از طاقچه گرفتم احتمال میدم دوستش داشته باشم.میشه گفت تعداد کتابایی که توی دست لمشون نکرده باشم و خونده باشم خیلی کمن.

ناطورِ دشت واقعا خوب بود،کسل نشدم یعنی اخرای شب برش میداشتم و میخوندم تا جایی که دیگه چشمم یاری نمیکرد،و دیگه دیروز عصر با توجه به اینکه کلا 30 صفحه از کتاب باقی مونده بود تمومش کردم.

من هولدن توی کتاب رو دوست دارم هولدن شبیه خیلی از ماست و در عین حال شبیه خیلی از ما نیست!

امروز برای ناهار(مرغ اجری) چند قسمت از دستامو سوزوندم.

پروژه پایگاه داده  متاسفانه یا خوشبختانه رو هواس و اطلاعی از اخرین وضعیتش ندارم D:

این ترم لایتناهی باید زود جم شه،شنیدم ترم بعد از این ترم سنگین تره شمارو بخدا ببینید این حجم از خوش شانسی برای قشر همسن سال من ستودنیه.

چرا اینقدر بی رحمانه سرفصلا تغییر کردن؟دست کم ذره ای اغماض؟انصاف نیست.

کم کم باید برم و به غذام سر بزنم اما میدونم شما خوب میدونید چقدر حرف نگفته هست که نگفتم و بعید میدونم دیگه بتونم بگم :)))

نظرات (۲)

۱۹ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۲۲ ⛩ 𝒜𝒻𝓈𝒽𝒾𝓃
اینقدر سرمو با چیزای دیگه گرم کردم که وقتی کتاب میخونم خوابم میگیره
اگه بتونم اینو درست کنم شاید چندتا کتاب بخونم 😅
پاسخ:
فقط کافیه چیزی که داری میخونی برات جذاب باشه اون وقت دیگه نمیتونی بذاریش کنار کتاب رو =) یه تست بکن حتما
۱۶ شهریور ۹۹ ، ۱۲:۳۱ مائده ‌‌‌‌‌‌‌
میدونستی جرشنری نوشته‌ی هولدن بلاگستانه؟!
پاسخ:
فکر کنم بعد از خرید متوجه شدم.
چطور

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.