Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

4_18

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۴۵ ب.ظ

دور تند که میگن اینه ها!اینگار همین دیروز بود که پست قبلی رو نوشتم و منتشر کردم.

خیلیییی سرعت بالاس :)))

اینطور که معلومه هنرستان تموم شد و پاشو از روی خرخره ما برداشت!

میدونین چیه اگر ازم بپرسن کدوم دوره از تحصیل بیشتر دوست داشتی حتما میگم دوره متوسطه اول(راهنمایی)اونقدر اون سال ها شیطون و رها بودیم که تکرار کردنش غیرممکن،بچه هایی که هیچ دغدغه ای نداشتن جز اینکه چطور کلاس و درس رو بپیچونن و به بهونه درس قرار مدار باهم بذارن و قایمکی برن خرید،استرس های جذاب!یاداوری خاطراتم با ف.ب و ا.خ چقدررر شیرین،چقدر شیطنت کردیم وقتی بهشون فکر میکنم یه لبخند گنده میشینه رو لبم،فقط یه چیزی هست نمیدونم بگم یا نه،اما من دلم واسه اون دیوونگی که توی وجودم بود تنگ شده؛

دلچسب،تکرارنشدنی

... و کم کم ویژگی ها و تصمیم هایی که دوستا رو از هم متمایز کرد.

هنرستان منو بزرگ کرد مثل خیلی از چیزای دیگه،دوسش دارم اما نه بخاطر اینکه شاید اونجا بهم خوش گذشته باشه!اونجا بهم خوش نگذشته،دوسش دارم چون محیطش منو بزرگ تر و عاقل تر کرد.

+یه خانم کسل و خسته و چشم درد در حال تایپ میخونمتون اما یواش و بی سر و صدا

۹۸/۰۳/۲۲

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.