Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

2_16

شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۷، ۰۹:۵۵ ب.ظ

دیشب همین موقع ها بود که "غرور و تعصب"رو شروع کردم،اطلاعات زیادی راجب این کتاب نداشتم و ندارم این مدت خیلی همه چی بهم ریخته تر از قبل شده به شکلی که وقت نکردم بیام بنویسم که کتاب رو خوندم و تموم شد،ولی حس میکنم خیلی از حجم کتاب کم کرده بودن!توی مهمونی خوندمش کتاب ملایمی بود.کتاب خوندن توی اون فضای مزخرف بهترین کار بود.وقتی رسیدم خونه اونقدر خسته بودم که فقط خوابیدم،امروز عصر هم با م.ش رفتیم بیرون قبلش هم به سر قرارم با همون دوستش رفتم و واقعا راجب اون و قرارم باهاش نمیدونم چی بگم کلا خنثی م،یه سری فشارها رومه که امکان داره واسم خیلی خطر ساز شن و حواسمو باید بیشتر از قبل جمع کنم،الان خیلی خستم و وقتی توی رخت خواب بودم یادم افتاد که راجب کتاب ننوشتم،فکر نکنم بتونم دیگه بعداز تموم شدن سال کتاب غیر درسی بخونم.

واشنا واشنا واشنا...

بد محتوا بودن پستهای منو ببخشید[گر چه همیشه همینطور بوده].