Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

9_7

يكشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۴۵ ب.ظ

این عشق نیست!و بارها گفتم عاشق نیستم.

این دوستداشتنت هیچ کاری دست من نمیدهد جز اینکه هرازگاهی پاراگرافی از کتابی را باید دو یا چند بار بخوانم تا از تو دور شود مغز وامانده ام.

"زن در ریگ روان" رو چهار روز پیش شروع کردم و پری روز تمومش کردم.خیلی اتفاقی استارتش خورد یه انجمن کتابخوانی دعوتم کرد و شرکت کردم و خوندمش.البته خیلی زودتر از موعد تمومش کردم.باید 1 تیر شروع میشد و 14 تیر تموم. 
کاملا قابل تجسم بود لحظه به لحظه ش،شاید اگر قرار بود انتخابش کنم هیچ وقت نمیخوندمش،خوبی انجمن کتابخوانی به همینه.
وقتی از شن های پوشاننده حرف میزد خلقم تنگ میشد.
بوی عرق و نمک همش برام تداعی میشد.
چون اتفاقی شروعش کردم خودش رو تهیه نکردم و به pdf رو آوردم.
خوندن pdf من رو به خواب میبرد.
دیگه کتاب نخونده ای ندارم و تقریبا 3 تا هست که اونا از موراکامی هستن و سعی دارم بعدا بخونمشون.مدام خوندن از یه نویسنده رو دوست ندارم.
منتظر فرصتی برای تهیه کتاب هستم.