Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

7_7

چهارشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ب.ظ
روزی که تهیه ش کردم فراموش نمیکنم!حتی اگر روز مهمی نبوده باشه.
و این کتاب (دقیقا عکس رو جایی گرفتم که آرامش داشت و به نحوی متروک به حساب میومد)جزو عجیب ترین ها و جذاب ترین ها بود و مثل همیشه مَنی که به پائولو کوئلیو پیله کردم از خوندن اثرش لذت بردم.
ایمان و اعتقاد و معرفت رو در انسان زنده میکرد و حتی یک لحظه کسل و خسته نشدم،دیروز شروع و امروز تموم شد.
دروغ چرا اما موقع خوندن"از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم" کلی خسته میشدم و منو عصبی میکرد که چرا این وضعیت پیش میاد و اون هم اثری از نویسنده دوستداشتنی م بود.
سخت نگیریم و به کتاب اشاره کنیم.
پر از قسمت هایی بود که بیشتر از کل کتاب لذتبخش بودن و علامت گذاری شدن؛
««کتاب فروش پرسید:چه چیزی را خوب بلدی؟
_رفتن به دنبال چیزی که به آن اعتقاد دارم.»»1
««یادگیریِ یک چیز،به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی که هیچ تصوری از آن نداریم.برای یاد گرفتن،فروتنی لازم است.»»2
««اما تنهایم،و وقتی تنهایی،درکِ کیهان هیچ به دردت نمیخورد.»»3
««هرگز،به راستی هرگز،دلیل نهایی هستی مان را نمیفهمیم»»4
««انسان بودن به معنای تردید داشتن،و با این حال به راه خود ادامه دادن است.»»5
««جنگل این را به من آموخت که تو هرگز مالِ من نمیشوی،و برای همین،برای همیشه تو را خواهم داشت.تو امیدِ روزهای تنهایی من،اضطراب لحظه های تردید من،و یقین لحظه های ایمان من بودی.»»6

1 ص 47
2 ص 75
3 ص 179
4 ص 207
5 ص 255
6 ص 313
+این هفته به چیزی که میخواستم رسیدم هفته ای دو کتاب و این یعنی اراده!