Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

10_4

جمعه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۶، ۱۲:۴۷ ب.ظ
دیر به دیر که مینویسم اینگاری غریبه میشم با اینجا،یه اتفاقایی داره میوفته که خودمم نمیدونم مدیریتش دست کیه!و خب مثل همیشه قلبم اون استرس همیشگی رو داره ترسی که از عقلم سرچشمه میگیره.
کتاب "کنار رود پیدرا نشستم و گریستم"رو همون 20 م ماه تمومش کردم و خیلی خوب بود و روم کلی اثر گذاشت.
مفتونش شدم.
احتمالا دوشنبه اقدام کنم برای خریدن چند تا جلد دیگه از پائولو.
به تازگی با کسی اشنا شدم که راجبش حس گنگی دارم،اینبار نمیخوام بازم محدود کنم خودم رو و بگذارم همه چی مثل اب رودخونه ردشه و بره و تنها بمونم،از کتاب یادگرفتم که باید ریسک پذیرتر باشم،چیزی مهم تر و ارزشمندتر از جون مون نداریم نهایتا برای بزرگترین اشتباه ها هم همون رو از دست میدیم.
باید دید چی پیش میاد.

نظرات (۸)

۲۷ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۱۰ ابوالفضل ;)
کلا دوری آدم رو غریبه می کنه با هر جایی...

از کتابای کوئیلیو و کلا عرفان های غربی لذت نمی برم. شاید چون یه دوره ای از عرفای قدیم ایران زیاد خوندم و ...

چه می خوای ریسک پذیر باشی چه محتاط مهم نیست. مهم اینه تهش پیش خودت و دلت شرمنده نشی. که احیانا یا منفعل بودی یا زیاده روی کردی.


پاسخ:
اوهوم....
برعکس تو من عاشق شونم خیلی بهتر از هرچیزی میتونن توصیف کنن
شیفته شون میشم
درسته اما شرمنده شدن ته ته ته بدترین اتفاقا نیست
سخت میگرفتم همیشه اینبار میخوام یکم بهتر از قلبم استفاده کنم
چیشده راستشو بگو بزار بگذره و سخت نگیر اره ارزشمند بودن ادما به تعداد رابطه های قبلی شون نیست به اخلاق و تجربه هاشونه :| :)
پاسخ:
^_^ واووو رویا واووووو
۲۷ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۲۴ ابوالفضل ;)
خب نمی گم بدم می آد اما دوزشون دیگه جوابگوی من نیست! 

خب زیاده روی هم کنی شرمنده می شی. فقط قسمت محتاط بودنش رو در نظر نگیر...
پاسخ:
نمیدونم چرا این دفعه قید همه چیو زدم و فقط میخوام ببینم چی میشه
میبینم که تصمیمای جدید گرفتی
پاسخ:
اره یه طورایی
ولی بازم جا زدم
میبینم که مرد زندگیتو پیدا کردیو داری ریسک میکنی و تام کروز شدی.
پاسخ:
مث هاپو دروغ گفتم
ریسک نکردم
بعدا باید یه پست برای کارایی که کردم منتشر کنم
_
میبینم که بلاخره سری به وبلاگت زدی
آره تلگرام قطع شد، و نیاز مبرمی به نوشتن دارم این روزا، فقط مشکل اینه که دستم به نوشتن نمیره، کلی احساسات مونده در درون دارم که باید یه جایی خالی کنم، ولی نمیشه، و ناراحتم میکنه.
ریسک کن، ریسک قشنگه.
پاسخ:
درک میکنم یکم بگذره خوب میشی
نمیتونم
منم ریسک پذیری رو دوس دارم
گاهی این احتیاطهای بیش از حد،خفمون میکنه،نمیگذاره زندگی کنیم
امیدوارم که همه چی خوب میش بره ^_^ و حتی اگه نرفت،میشه یه تجربه تو زندگی
به همین راحتی
پاسخ:
منم دوست دارم اما موفق نیستم درش،اخرش به خودم اجازه نمیدم برای انجام...
خفه ی خفه واقعا.......
مرسی میم عزیزم ^^
اره تجربه میشه
مرسی مهربونم
جازدی؟یعنی نشد
پاسخ:
نشد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.