Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

۹۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

امروز در کمتر از یک ساعت خوندمش و اینم از کتاب آبان ماه!با وجود حالِ بد دارم به قول و قرارام عمل میکنم!

کتابِ "ما همه باید فمنیست باشیم"خیلی روان و ساده و با صمیمیت بسیاری نوشته شده،قطور نیست و برای توصیفش از همون واژه آشنا و همیشگی استفاده میکنم؛

جذابِ،بشینین بخونیدش،یا وایسین بخونیدش D:

برشی از این کتاب :

ما به دخترهای مان شرم و حیا را می آموزیم. پاهایت را بپوشان. خودت را جمع و جور کن. ما این احساس را که شما از بدو تولدتان زن و ذاتا گناهکار هستید را در آن ها پرورش می دهیم. وقتی که دخترها رشد می کنند و تبدیل به زن ها می شوند نمی توانند از تمایلات شان بگویند، آن ها سکوت اختیار می کنند و نمی توانند صادقانه از آن چه که بدان فکر می کنند حرف بزنند و تظاهر کردن و دروغ گفتن را به شکل هنرمندانه ای به نمایش می گذارند.1

***

برخی از مردم میگویند که زن مطیع و فرمانبردار مرد است،چرا که این در فرهنگ ماست.اما فرهنگ هم دائما در حال تغییر است.من دو خواهر زاده ی بسیار زیبا و دوقلو دارم که پانزده ساله هستند.اگر آن ها صد سال پیش به دنیا می آمدند به هر طریقی که شده کشته می شدند،چرا که صد سال پیش بر اساس اعتقادات فرهنگ 《ایگبو》،به دنیا آمدن یک دوقلو نشانه و نمادی از وجود شیطان بود.امروزه تصور چنین چیزی هم برای همه ی مردم ایگبو غیر قابل باور است.2

+یکی از اون دو کتابی که 21 مهر توی پست 1_12 اشاره به خریدنشون کردم این بود.

1_صفحه 38

2_صفحه 47

۰۸ آبان ۹۷ ، ۱۲:۵۷
tahi :D

اصلا شرایط طوریه که نمیتونم بیان کنم!

بگم حالم بده؟دیگه تکراری شده.

مزخرف،دو روز از کلاسای هنرستان و یه جلسه کلاس زبان از دست دادم،سفر و گرما و حالِ بد.

واقعا از خورشید متنفرم خورشید باید وقتی من میرم خارج از خونه پشت کوه ها بمونه تا من کارم تموم شه بعد اجازه بگیره بیاد سرِجاش.

بابام دوست داشته اسم منو بذاره خورشید،اسم قشنگیه اما من گرما رو دوست ندارم.

دوتا کتاب خریدم که بعدا راجبشون حرف میزنم.

منو خاموش دنبال نکنین من میمیرم‌.

دلم میخواد با یکی دوست شم بذارمش تو کوله پشتیم حالم که بد شد از کوله بیارمش بیرون و بغلش کنم و رو شونه ش گریه کنم تا حدی که اون قسمت از لباسش خیس شه.

۲۱ مهر ۹۷ ، ۲۰:۱۵
tahi :D
اومدم بگم اصلا پایان کتاب جذاب نبود!
همیشه گفتم از اینکه مفصل یه کتاب نقد و بررسی کنم فراری م و ناتوان.
نوشته ها فقط برداشت من از کتابِ نه چیزی بیشتر؛
موضوع کتاب "زهیر"مربوطِ به یک نویسنده مشهور فرانسویِ که همسرش به طور ناگهانی ترکش کرده و شوهرش رو در سردرگمی قرار داده،توی کتاب تاجایی که به خاطر دارم اسمی از نویسنده برده نشد!و این باعث شد فکر کنم اتفاقات مربوط به خوده پائولوِ!
یه کتابِ پیچپیچی بود برای من D: خوب بود اما نه اونقدر که بگم برید و بخونیدش.
یه عکس کوچولو از متن کتاب با کیفیتی خیلی ناراحت کننده.
عصر میرم یه جایی،واشنا؟منو میبینی؟.
خوشحالم که به قولم عمل کردم.
۱۲ مهر ۹۷ ، ۱۳:۴۴
tahi :D
احساساتی که جدیدا بهم دست میده خیلی متفاوت تر شده،شاید عادت کردم نمیدونم اما دیگه از یکباره ایجاد شدن تغییرات ناراضی نیستم،شبیه یه گل مقاوم شدم،شاید مثال گل یکم خودخواهانه باشه اما واقعا منظورم زیبایی و ظرافتش نیست،گلی که رسیدگی خاصی بهش نمیشه و نه خاک خوبی داره نه نور مناسب دریافت میکنه و حتی دیر به دیر بهش آب میرسه،اما زنده س!
گل های زیادی داشتم،خیلی از اونها بارز حقیقی تشبیه من بودن؛
حالشون خوب بود بی اهمیتیهای من رو تحمل میکردن،اما یه روز که یادشون افتادم و رفتم تا از تشنگی درشون بیارم دیدم حسابی از مرگشون گذشته.
نمیخوام شبیه اون گلها باشم!
یه گل مقاوم بودن برام جذاب نیست.
حالم یه حالِ خیلی عجیبه نه خیلی خوبم نه خیلی بد،در خنثی ترین حالت.
امشب حدود 80 صفحه از کتاب"زهیر"خوندم،303 صفحه نسبتا ملموس رو دنبال کردم و یه مقدار مونده تا تموم بشه.
دو بار باهاش اشک ریختم،حالتی معنوی تر از اشک ریختن با کتاب مگه هست؟.
۱۰ مهر ۹۷ ، ۲۱:۰۸
tahi :D

کتاب"جاناتان مرغ دریایی"تموم شد و تابستون هم همینطور.نتونستم به قولهایی که به خودم داده بودم عمل کنم تعداد کتابایی که از خرداد تا الان خوندم خیلی کمه و بدتر هم میشه چون از این به بعد با وجود مشغله های زیاد فقط میتونم ماهی یک بار کتاب بخونم.

کتاب جذابی بود،خیلی وقت بود اسمش رو از بقیه میشنیدم و دوست داشتم بخونمش.کم حجم،با عکسای سیاه سفید،جاناتان میتونه الگو تموم ما باشه.

برشی از متن کتاب:

چرا دشوارترین کار در جهان این است که پرنده ای را متقاعد کنی که آزاد است؟

اگر سلیقه من رو دوست دارید بخونیدش.

.Hi autumn

۳۱ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۵۵
tahi :D