دکتری داری اما شعورت در حد یه بچه ده دوازده ساله اس!(مخاطب شاید هیچ زمانی این صفحه از وب را باز نکند)
اوهوم حالا که از ابتدا پست خشن برخورد شده بهتره حداقل تا نصفه همین طور خشن بریم جلو! :|
پسره میگه که من میدونم تو از پسرا ضربه خوردی واسه همین از همه شون متنفری!
اخه یکی نیست بهش بگه تحفه من از تو بدم میاد چیکار به بقیه داری؟!
کتابایی که واسه گرفتن شون پر پر میزدم الان اصلا حس خوندن شونو ندارم،اصلا از خودمم خجالت نمیکشم که پس فردا تولدمه ولی سرم شبیه ملوسک های آمازونی شده،شده که نه خودم در یک عصر پنجشنبه تصمیم بر چیدن و گند زدن بهشون توسط مامان رو گرفتم!
حالا نمیخوام سخت بگیرم،زمان برای متداوم اومدن به پنلم رو ندارم
چند روز پیش به بابا گفتم که هرکاری میکنی تو زندگی رو دارم توی یه وب مینویسم مردم میخونن شیفته ات شدن!باورش شده!همش تا یه کاری انجام میده میگه اینم بنویس!
یعنی به طرز افتضاحی دارم صادق میشم اصلا خودمم باورم نمیشه به این درجه از صادقیت برسم!
یادم نیست از چه روزی همش علامت تعجب نوشتن رو عاچق شدم :|
منو ناناحن نکنید من ناناحن بشم سگ میشم میزنم همه چیو خراب میکنم :|
[در حالی که یک اهنگ اپلود میکند به ناناحن نشدن می اندیشد]
#ناپیرو