Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

۹۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

این مقدار از رک بودن بعید و دور از انتظاره!
پری روز و دیروز از بدترین روزهای این ماه بودن!
خب زندگی گاهی خیلی به ادم تنگ میگیره شایدم ادم خودش به خودش تنگ میگیره‌.
خیلی واسه خودم خوشحالم که خودم رو بخشیدم و به خودم اجازه دادم فکر کنم و فکر کنم و فکر کنم.
100 صفحه از "مردی به نام اُوِه"باقی مونده فقط صبر کنید تا تمومش کنم.
اونقدر اشک از چشمام اومد که گردنم خیس شد،خیس به معنای واقعی.
نمیدونم الان خوب شدم یا نه اما آدم شدم.
یادتونه چند وقت پیش گفتم رابطه ها از دلشون تجربه بیرون میدن؟و گفتم که یه جورایی مشتاق تجربه م؟گ♡ه خوردم :)))))))
دست رو هرچی شد نذارین،واسه هندونه خریدن هم آدم تامل میکنه!
۲۸ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۵۰
tahi :D
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۶ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۲۳
tahi :D

امروز فهمیدم وقتی میام و اینجا مینویسم(فقط اینجا)دلم آروم میشه.

بهم میگه تو خودت خودتو عذاب میدی خودت همش چیزای بی ارزش بزرگ کردی پیش چشمت،آدمای بی ارزش اتفاقای بی ارزش.

درست میگه.

گفت بشین کتابای نخونده ت تموم کن بیا برامون از جذابیت هاش بگو،بیا بگو کدوم خط و کدوم صفحه ش تورو تحت تاثیر قرارداد!

بیا برگرد به خودِ قبلیت؛

خودِ هفته ی قبلُ و ماه قبلُ و سالِ قبلت نه!خودِ سالها قبلت!

خودِ سرخوشُ و شادت خودِ خودت!

اینکه این همه توانمندم تحسین برانگیز نیست؟تحمل این همه اضمحلال.

من میتونم فقط یکم طول میکشه.

واسم کامنت ناشناس بذارید دلم خیلی میخواد خیلی.


۱۱ نظر ۲۵ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۳۳
tahi :D

پازل تموم شد،تمومش کردیم!

یه اتفاقایی داره تو وجودم رخ میده که عجیبن شاید بعدا راجب شون نوشتم،تنهایی روم غلبه کرده،کلی خستم کلی.

چندین نفر که قبلا آدرس اینجارو نداشتن،حالا دارن.

"مردی به نام اُوِه"رو به زودی شروع میکنم.

۱۷ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۵۹
tahi :D

این روزا کلا درگیر پازل و خیالبافی هامم.

در هیچ کتابیُ جز کتابای انگلیسی باز نکردم!یه چندتا کتاب هست که خیلی دوست دارم تهیه شون کنم،مربوط به کلاسامن،پازل دیگه داره تموم میشه،نه از اینکه بابا میگفت پازلِ مسخرس نه از اینکه خودش داره کاملا همراهیم میکنه تا کامل شه حتی بعضی اوقات که حوصله نداشتم اون صدام زد که بیا پازل رو حل کنیم.

واشنا عادت دارم به اینکه بهت بگم که بهم مهربونی کنی،مهربونی کن،باشه؟

۱۴ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۲۰
tahi :D