Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

یک روز معمولی از زندگی

سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۱:۲۲ ب.ظ

امروز کلینیک تعطیل بود و سرکار نرفتم، کمی کار کردم، آشپزی کردم و 5 لغت جدید انگلیسی یاد گرفتم.

کمی اینستاگرام بودم، عصر یک ساعت خوابیدم و وقتی بیدار شدم از اینکه خوابیدم حس پشیمونی داشتم، باید استفاده از اینستاگرام رو کم کنم!

هفته ی گذشته یکشنبه مصاحبه داشتم و خبری هم نشده از نتیجه ش 😟

فکر کنم برای کار پیدا کردن راه درازی در پیشه!

رفتم توی اتاق و کتابخونه رو نگاهی کردم اولش تصمیم داشتم یه کتاب جدید بخونم بلافاصله با خوندن اسم چندتا از کتابا(اکثرشون خونده بودم) پشیمون شدم و خواستم برم، اما باز جلوتر رفتم و از نزدیک نگاه کردم اول خواستم انجمن شاعران مرده رو بخونم، حتی کمی با دست بیرونش اوردم اما باز برش گردوندم.

"کتابخانه نیمه شب" کتابیه که مدت هاست دوست دارم بخونمش، حتی یکبار خیلی اتفاقی کسی توی اینستاگرام با کامنتش اسپویلش کرده بود ولی از اونجایی که ذهن بسیار قوی دارم و میتونم نادیده بگیرم اسپویلش رو به یاد ندارم!😅

حدود 46 صفحه امشب خوندم و حالا توی پتومم.

۰۴/۰۲/۳۱
tahi :D

کتاب

نظرات (۲)

۳۱ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۳:۵۵ ماندانا السادات
به نظرم روز مفیدی داشتی مخصوصا این که ۴۶ صفحه کتاب و ۵ لغت انگلیسی یاد گرفتی خیلی خوبه و درمورد اینستاگرام کاملا حق داری 👍
اینستاگرام رفتن داخلش دست خودته ولی بیرون اومدم ازش کار خداست :)
پاسخ:
ممنونم ماندانای عزیز
اینستاگرام واقعا داره همه مون رو از بین میبره، تمرکز کردن برای اکثر کسایی که ازش استفاده میکنن سخت شده...
گفتی اسپویل و بهت حسودیم شد که می‌تونی انجمن شاعران مرده رو برای نخستین بار بخونی
پاسخ:
سلام، شروع کردم و دیشب چند صفحه ازش خوندم، ممنونم که نظرت رو گفتی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.