تو که رفتی پی تاب و تپش رود ، برو
به قدم های اسیر لجنم فکر نکن
من
به دستان خودم
گورِ خودم
را کندم
به پذیرایی و دفن و کفنم فکر نکن :))
" من محالم،تو به ممکن شدنم فکر نکن "
و به آلودگیِ پیرهنم فکر نکن
گرچه
رو زخمیام و دستکج و تند زبان
به سر و صورت و دست و دهنم
فکر نکن
تو که از منزلِ منقل تبر آوردی باز
" هی به آیا بزنم یا نزنم فکر نکن :)) "
بخت نامـرد
بزن !
بد به دلت راه نده
به غم انگیزی فرزند و زنم فکر نکن
نفسی تازه کن و
اره بکش !
شاخه بریز !
به غم جوجه کلاغی که منم فکر نکن
شک نکن
بی من از این ورطه گذر خواهی کرد ..
به نشانی که
نماند از بدنم فکر نکن
من که از
منطق و دستور حقیقت گفتم
به مضامین مجازی تنم
فکر نکن
باز با این همه هر وقت غمی شیهه کشید ؛
من همین نبش چنار و چمنم
فکر نکن ...
#علیرضا_آذر