هیچی
زندم و حالم خوبه و این کافیه :)
+عنوان برای واشنا.
راجع بهش چیزی نمیگم چون هنوز درک نکردم، حتی یک درصد(بعیده که بتونم).
راستش بعضی وقتا مثل بچه ها به این فکر میکنم که شاید این اتفاقایی که واسم رقم میخوره یه قضیه ای پشتش هست و یا مثلا برنامه ریزی شده س :))))))) از بس که همه چی دقیق و با ظرافت میره جلو میشینم شبا فکر میکنم و واشنا رو تحسین میکنم واسه ی کاراش و بزرگیش...
ر.ر عزیز اینجارو خونده و من فقط میتونم بگم ممنونم که بهم توجه میکنه، آدمایی که واقعا حالت براشون اهمیت داشته باشه خیلی کمن باور کنین.
خوشحالم که حالا میفهمم هر رهگذری یه نقشی داره و میاد نقشش رو اجرا میکنه و میره، رهگذرا گاهی بدن گاهی نه اما عادت نکنین بهشون.
چه خوب چه بد تموم میشه.دوستت دارم واشنا.
:)))))))) خیلی زود میگذره خیلی خیلی
هیچی ندارم بگم سالای پیش یادتون هست میومدم لیست کتابایی که توی اون سال خوندم مینوشتم؟؟؟ امسال نمیدونستم چی خوندم و چیکار کردم یعنی یه چیزایی حدس میزنم اما مطمئن نیستم، برای همین انجامش نمیدم.
ولی امسال بیشتر از هرسال دیگه ای شعر خوندم و کتاب شعر خریدم :)))) این قسمت از سالی که گذشت قشنگ بود.
دوستای بهتری پیدا کردم دوستایی که منو میفهمن و باهاشون حالم خیلی بهتره، دوستایی که حرفاشون اذیت کننده نیست و امیدوارم این دوستیها پایدارتر و عمیق تر از بقیه باشن.
امسال زیاد گریه کردم زیاد ناراحت بودم خیلی خیلی خیلی غصه خوردم سر خیلی چیزا اما الان دیگه گذشته فقط میخوام بگم امسال برای من سال سختی بود سال عجیبی بود سالی پر از استرس خشم غم و هزارتا مرض دیگه امیدوارم امیدوارم که سال پیش رو آدموار تر باشه :))))
بهارتون قشنگ.
حواسش هست بهم، میبینم چطور همه چیزو میذاره کنارهم و میچینه برام انگاری داره بهم یاد میده زندگی اینه! میدونم میدونم که سخته و راه طولانی...
واشنا رو میگم، اگر فکر اون تو سرم نبود چطور میتونستم اصلا؟ نمیشد.
روزایی که حالم بده با خودم میگم چرا؟ چرا باید اینطور باشه خط زندگیم؟ اما میدونی، واشنا چیزایی رو بهم داد که قبلا ازش میخواستم و الان دارمشون و یادم رفته!
کم مینویسم اما چیزی عوض نشده زندگی توی دی بهمن جریان داشت، و در اسفند و فروردین جریان داره فقط مهم اینه که تو حالت چطوره؟