من داشتم گریه میکردم، داشتم گریه میکردم و تو چشمات رو بسته بودی
هُلو دوست داشتی
یه قوطی عطر هُلو بهم دادی و گفتی که برای همیشه شاد باش
قرار بود من برم،اما تو رفتی
حالا من هرروز در اون قوطی رو باز میکنم و بوش میکنم؛
من اون قوطی رو دارم اما برای همیشه شاد نیستم,تو فقط میخواستی عذاب بکشم،وقتی به مهمونی میرم و هُلو میبینم،وقتی دوشیزه ای با لباس صورتی و سفید نزدیکم میشه و گونه هاش شبیه هُلو سرخه،تو میخواستی عذاب بکشم...
وقتی فرزندی که از وجودِ منه متولد میشه و روزها و سال ها بعدِ تولدش از مادرش تقاضایِ هُلو میکنه و مادرش منو به حیاطِ پشتی میفرسته تا برای پسرمون هلو بچینم،تو حتی اون لحظه هم میخواستی عذاب بکشم.
#هُلوی من
#برشی از خاطرات یک فرانسوی معمولی
النِّساءِ قَوّامُونَ عَلَی الرِّجالُ
زنان سرپرست و نگهبان مردانند
#کلیشه_برعکس
| سهند ایرانمهر |
تو وقتى مى بینى من افسرده ام نباید بگذرى،سکوت کنى یا فقط همدردى کنى؛
بنا کننده ى شادى هاى من باش,مگر چقدر وقت داریم؟!
#ابراهیمى
+از محالاته.