Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

با عین.الف اومدیم سفر، کارهای اداری داشتیم.

انگار که به خوبی پیش رفته و بابت همه چیز از واشنای مهربونم ممنونم، هوام رو همه جوره داشته و داره و نگاهم میکنه...

این مدت زیاد به ذهنم رسید که چطور من از اینجا سر در اوردم

اینجا برای من خیلی غریبه اما قراره یکم دیگه بیام و بمونم!

واشنا؟ میشه دلم رو آروم تر کنی؟

 

۰ نظر ۲۳ مهر ۰۳ ، ۱۶:۴۲
tahi :D

روی مبل انتظار آرایشگاه نشستم و دارم تایپ میکنم

دیروز من و عین.الف عقد کردیم، و چقدرررر زود میگذره همین چند وقت پیش بود که برای بار اول باغ ملی دیدمش...

زندگی روی دور تند و‌ امیدوارم دوتایی بتونیم دووم بیاریم و باهم مهربون باشیم

دوستش دارم.

این هم از این مرحله...

واشنا؟ قربون مهربونیت❤️

۲ نظر ۱۶ شهریور ۰۳ ، ۱۶:۲۱
tahi :D

احساس میکنم مدت زیادیه که نمیتونم بنویسم.

نه که از رنجم کم شده باشه ها! نه، فقط خیلی سرم شلوغ تره و همین جای شکر داره!

دلم میخواد ذهنم از آشفتگی بیرون بیاد و بتونم آروم باشم.

واشنا؟ تو خیلی بزرگی خیلی❤️

+امسال یادم نبود روز تولدم چیزی بنویسم، شاید چون جایی بودم که اینترنت وجود نداشت!

۱ نظر ۰۵ تیر ۰۳ ، ۲۰:۱۱
tahi :D

از عنوان مشخصه.

فعلا که فرازیم :) مواظبم باش واشنا.

۰ نظر ۰۲ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۴۵
tahi :D

لازم نیست حرف بزنم تو میشنوی

لازم نیست بنویسم تو میخونی

لازم نیست فکر کنم تو میدونی

واشنا پناه من

واشنا دلیل زندگی کردن و هنوز زنده بودنم

بهم کمک کن بتونم تحمل کنم و بگذرم

واشنا بارها گفتم اگر امید به وجود تو نبود اگر ایمان به وجود تو نبود تا به حال هزاران بار مرده بودم

میدونی دلیل مرگم چی بود؟ از غصه دق کردم یا خودم رو کشتم.

نمیدونم ولی واشنا حالم خوب نیست حالمو خوب کن.

ازت چیزی میخوام که همیشه میخواستم مواظبم باش

من خیلی بی پناهم بدون تو.

دوستت دارم.

۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۲:۵۰
tahi :D