Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

اینقدر ننوشتم که اصلا نمیدونم چی میتونم بنویسم! همه چیز خیلی پیچیده س خیلی...

فقط برای اینکه یادم بمونه زندگی توی آذر هم جریان داشت.

۰۸ آذر ۰۰ ، ۱۳:۴۷
tahi :D

خب سلام نوشتن با فکر کردن خیلی فرق داره خیلی.

انگار باید از اونجایی بگم که ترم پنج برام یکم دیر تر شروع میشه، ترم پنجی که یه جورایی اسمش ترم یک.

نمیدونم راجب ترک کار چیزی اینجا گفتم یا نه اما به هر صورت با تموم شدن تعطیلات تابستونی منم کارم تموم کردم.

اولاش تو خونه بودم و درگیر یه سری پروژه بعدم که کارای چیپ مزخرف فارغ التحصیلی و در ادامه ثبت نام مجدد ... می دونید راستش خیلی عذاب آوره  به هر صورت تموم شد.

یه چندتا مقاله غیر مرتبط به رشتم نوشتم و خب جواب هم داد اما انگار به اسم خودم ثبت نشدن :))))) ولی نشون از این داره که اونقدرام بد نبودن.

امشب حال عجیبی داشتم آشفته و ناراحت چه خوبه که اینجا و واشنا رو دارم ...

میدونم میدونم حواست بهم هست میدونم واشنا تو قلبم همیشه دارمت❤

۰ نظر ۰۷ آبان ۰۰ ، ۰۱:۲۷
tahi :D

از عنوان هیچی پیدا نیست! میدونم.

برای من کلییی چیز پیش اومد که نتونستم بیام و بنویسم، خب نتیجه ی دانشگاه همونی شد که میخواستم حتی بهتر!

دارم کارای جدیدی انجام میدم و بنظرم امیدبخش.

رهگذرهای لعنتی عجیب روی روحیاتت تاثیر دارن، نمیدونم دیگه باید چی بگم همه چیزا رو نمیشه گفت میدونید که.

واشنا؟ :)))))) خیلی دوستت دارم.

۱ نظر ۰۹ مهر ۰۰ ، ۱۷:۴۴
tahi :D
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۳ شهریور ۰۰ ، ۱۴:۲۰
tahi :D

امشب به سایه خودم روی دیوار نگاه کردم با خودم گفتم من کیم؟یه بازنده یا یه ادم قوی؟اره خودم تصمیم میگیرم که چی باشم و چی خودمو صدا کنم.

بازنده ای که تنهاست و حتی نمیدونه چی میخواد؟

ادم قوی با تصمیمایی که ازشون راضیه؟

نمیدونم من هردوتام بازنده ها میتونن قوی باشن و باخت شون قبول کنن؟

نمیخوام بازنده بمونم...

واشنا باید همین روزا به دادم برسی من دیگه انگاری نمیتونم.

۱ نظر ۰۱ شهریور ۰۰ ، ۰۲:۱۰
tahi :D