Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

زابرا!

يكشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۳، ۰۹:۳۴ ب.ظ

حس عجیبی داره و فکر کنم بارها راجع بهش نوشتم یا حداقل عمیق فکر کردم!

واقعا حس خوبی نداره و بهت یاداوری میکنه که شرایط ثابت نیست و ثابت نخواهد بود و زندگی همینه! شاید قراره از این طریق چیزای زیادی یاد بگیرم و برای همینه که بلاتکلیفم؟

نمیدونم.

واشنا!

واشنای مهربونم، واشنای عزیزم توی سفر هم گریه کردم هم خندیدم، ترسیدم و خجالت کشیدم،خوشحال و غمگین شدم و در تمامی لحظات فقط تو بودی که من رو شنیدی بدون اینکه حرفی بزنم!

کمکم کن :)

۰۳/۰۷/۲۹
tahi :D

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.