Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Maktub» ثبت شده است

کتاب"پدران فرزندان نوه ها"تموم شد،قسمت های تکراری انگشت شماری داشت که اون ها رو مشخص کردم،اون مطالب رو در کتابِ "مکتوب"و"دومین مکتوب"خونده بودم.
این کتاب هم مثل مکتوب و دومین مکتوب برش هایی از کتاب ها و اثرهای دیگر نویسنده ها و برخی نوشته های خودِ پائولوِ.
سفر و کارای بعد از سفر و موقعیت های عجیب غریبی که پیش اومد نذاشت که بتونم زودتر کتاب تموم کنم ولی بلاخره امروز صبح انجامش دادم.
نمیدونم کتاب بعدی برای خوندن چی باشه،با خرید کتاب از تهران و قم و هدیه های پدر و مادرم،صفِ خونده نشده ها بلند و بلند تر شده.{کتابهایی که کنار اسمشون ستاره س رو خودم خریدم،و اونایی که قلب خانواده}.
خواستم اینجا براتون توی کلمات کلیدی اسم شون جا بذارم اما متاسفانه بیان توانایی درج اون همه کلمه کلیدی رو به من نداد.
کتاب های تهیه شده :
☆《موش ها و آدم ها》از "جان اشتاین بک"☆
☆《جاناتان مرغ دریایی》از "ریچارد باخ"☆
♡《سمفونی مردگان》از "عباس معروفی"♡
♡《سووشون》از "سیمین دانشور"♡
☆《ملت عشق》از"الیف شافاک"☆
♡《شازده کوچولو》از"آنتوان دوسنت اگزوپری"♡
☆《قلعه حیوانات》از"جرج اورول"☆
♡《وقتی نیچه گریست》از"اروین د.یالوم"♡(همون کتاب تکراری که مامان خرید)
برشی از کتاب"پدران فرزندان نوه ها" :
باز سازی دنیا:
روزی فرزندی پیش پدرش بود و پدر بسیار بی حوصله بود. باری اینکه فرزند خود را سر گرم کند تکه روزنامه ای که نقشه جهان روی آن بود را به چند تکه پاره کرد و داد به فرزندش تا آن را درست کند. پیش خودش فکر کرد که تا ساعت ها در گیر خواهد شد. ولی بر خلاف انتظارش بعد از مدت کوتاهی پیش پدرش آمد و گفت: پدر درستش کردم. پدر با تعجب گفت: مگر مادرت به تو جغرافی یاد داده. پسر گفت: جغرافی دیگر چیست؟ اتفاقا پشت همین صفحه، تصویری از یک ادم بود. وقتی آدم را دوباره ساختم، دنیا را هم دوباره ساختم.
+کتابی که من داشتم چاپ سال 2005 بود با ترجمه آرش حجازی،برگه های سبک و نازک،کتابِ قطور اما سبک،کتاب های قدیمی رو خیلی دوست دارم،حس عجیبی بهم منتقل میکنن.
۲۳ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۰۷
tahi :D

مکتوب رو تموم کردم.

مجموعه ای از تجربه های پائولو بود و کلی ازش لذت بردم!

نوشته های کوتاه اما پر مفهوم.

نمیتونم چیز خاصی بگم ازش چون همه چیز به سلیقه و سبکی که علاقه داریم برمیگرده اما میتونم بگم،پائولو واقعا جذابه.

اگر نوشته های پائولو رو دوست ندارید بهم دلیلش رو بگید.

قسمت هایی که ازشون لذت بردم؛

《اگر هنوز زنده ای،به خاطر آن است که هنوز به آنجا که باید باشی،نرسیده ای.》ص۱۲

《اعمال خدا،به سانِ پژواک کردار ماست.》ص۱۷

《جایی که قدرت تنها نابودی می آفریند،ملایمت میتواند حجاری کند.》ص۴۴

《..‌.شادی یک نفر،نباید به معنای غمگین شدن دیگران باشد.》ص۶۶

《آریستیپوس فیلسوف،از قدرت اش در دربار دیونیزوس،مستبد سیراکوز لذت می برد.یک روز بعد از ظهر،به دیوژن برخورد،که داشت برای خود غذایی از عدس می پخت.

آریستیپوس گفت:اگر حاضر بودی به دیونیزوس اظهار ارادت کنی،مجبور نمیشدی عدس بخوری.

دیوژن پاسخ داد:اگر بلد بودی از عدس لذت ببری مجبور نمیشدی به دیونیزوس اظهار ارادت کنی.

استاد میگوید:

درست است که هرچیزی بهای خود را دارد،اما این بها همواره نسبی است.هنگامی که رویای خود را دنبال میکنیم،دیگران تصور میکنند بدبخت و ناشادیم.اما آنچه دیگران می اندیشند مهم نیست.مهم شادی درون قلب ماست.》ص۱۱۱

+"وقتی نیچه گریست" رو شروع کردم.

۰۸ تیر ۹۷ ، ۱۰:۳۰
tahi :D