Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیین دوست یابی» ثبت شده است

ساعت 13:05 "آیین دوست یابی"رو تموم کردم.نمیدونم چرا حال خوبی ندارم خیلی عصبی و سرخورده م نیاز به آرامش و سکوت دارم،بی دلیل عصبی نیستم اما دلایلم خیلی چنگی به دل نمیزنه،از حرفای اعضای خانواده و سر و صداهاشون تهوع گرفتم دلم نمیخواد صداشونو بشنوم،فشار بدی رومه و نمیدونم باید چیکار کنم.اولین باره که از نوشتن حالم بهم میخوره از خودم و نوشتن و از وبلاگ.

برشی از کتاب :

فراموش نکنید که کسی ممکن است کاملا در اشتباه باشد اما خودش نداند.او را محکوم نکنید.هر انسان کوته فکری میتواند این کار را انجام دهد.او را درک کنید.این کار فقط از عهده ی انسان های فهمیده،باهوش و ایثارگر بر می آید.صفحه ی 169

این کتاب خوب بود و فکر میکنم اولین باره که از این سبک کتابا میخونم،دوستی در یکی از لایو های خودش در اینستاگرام "آیین دوستیابی"را معرفی کرد و من تیرماه برای خودم خریدمش،از کتاب و محتواش راضی بودم و با مداد زیر خیلی از قسمتهاش خط کشیدم پر از مثال ها و نقل قول ها بود و این اثر سخن نویسنده رو دوچندان میکرد.

+مطمئنا این وضع تموم میشه و من با وجود تمام مشکلات استارت یه کتاب جدید رو میزنم.

۱۰ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۰۵
tahi :D
شنبه عصر با مامان رفتیم خرید،کلییی راه رفتیم و خسته شدیم علاوه اینکه فهمیدم مامان خیلی هم دلش پیر نیست،برام کتاب خرید برای خودشم خرید،پیشنهاد کرد میخوام مثنوی معنوی رو برام بخره؟[ازماهیانه م کم کنه]،رد کردم.
کلاسم یکشنبه تشکیل نشد،دوشنبه هم به خیر گذشت و امروز هم کلاس تشکیل نشد.
یکم بد عادت شدم.
"ناطور دشت"و"عطیه برتر"و"غرور و تعصب" کتابایی بودن که مامان برام گرفت‌.
جمعه عصر چند صفحه از "آیین دوست یابی"رو خوندم،یادتون هست اخرین باری که دست گرفتمش؟از اون کتابای طلسم شده س شاید.
دیدین نمیتونم دست رو دلم بذارم و کتاب جدید نخرم.
کلی کتاب نخونده دارم،دلم میخواد بشه تموم کنم همه رو قبل عید اما یکم بعیده.
امسال نسبت به سالای قبل هم بیشتر کتاب خوندم هم بیشتر کتاب خریدم.
فلانی از تایمی که باهام قهری تا الان هرچقد که میگذره و گذشته رو نمیدونم اما خیلی دلم تنگ شده.
۰۷ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۳۵
tahi :D

کاراموزی تموم شد و "گریز دلپذیر"هم همینطور؛

یه کتاب کم حجم و بامزه،میتونم بگم تقریبا تا الان هرکتابی که خوندم اونقدراهم بد نبوده که از افتضاح بودنش حرف بزنم.

یه کتاب معمولی و ساده و از اون کتابا که اگر دست من باشن خیلی سریع تموم میشن،برداشت خاصی نمیشد ازش کرد اما بازم جذاب بود.

《...بدانیم نباید با آدم های کله پوک بحث کنیم،این که بگذاریم نفله شوند،بالاخره که نفله خواهند شد،وقتی ما در سینما هستیم،در تنهایی میمیرند‌.》

در کنار"آیین دوستیابی"باید یه کتاب جدید دیگه رو مطالعه کنم.

به زودی دوباره مینویسم.

۲۷ تیر ۹۷ ، ۱۶:۳۰
tahi :D

کاراموزی در حالِ تموم شدنه و کلاس انگلیسیم خوب پیش میره و تقریبا میتونم بگم دلپذیره،کتاب های آموزشی(انگلیسی) که عمه در اختیارم گذاشته خیلی سرذوقم اورده،دلم تاب نیاورد و نتونستم به "آیین دوستیابی" کارنگی اکتفا کنم،کارنگی معتقده که کتابش رو نباید سریع و سطحی خوند و باید عمیقا بهش فکر کرد و البته عمل کرد!

و مسلما عمل کردن به کتاب و فرو رفتن در اعماق اون زمان زیادی میبره و طبق محاسبات من،حدودا چند هفته به تنهایی درگیر یه کتاب کم قطر اما پر محتوا میشم و حس بیهودگی من رو پر میکنه(باتوجه به شناختی که از خودم دارم).

به خاطر همین مسئله و به همین بهانه در کنارِ خوندن کتابِ کارنگی،"گریز دلپذیر" از 《آنا گاوالدا》 رو شروع کردم و صفحه ی ۲۶ م،حس میکنم ترجمه ش خیلی داغونه غلط های زیادی داره.

به وقتِ تموم کردنش راجبش مینویسم.

۲۶ تیر ۹۷ ، ۲۲:۵۹
tahi :D
و همونطور که میدونستم واشنا من رو تنها نمیذاره!
و ابراز علاقه به واشنا خیلی خیلی شیرینِ؛
ای مهربون به شکلی که قبل ها جواب هلپ هام رو دادی اینبار هم اینکار رو بکن.
+کتابِ "آیین دوستیابی" رو دیشب شروع کردم صفحه ی 21 م و اصلا عجله ای برای خوندنش ندارم.
۲۲ تیر ۹۷ ، ۱۸:۳۹
tahi :D