Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

۲۴۹ مطلب با موضوع «توییت ~/» ثبت شده است

ساعت 13:05 "آیین دوست یابی"رو تموم کردم.نمیدونم چرا حال خوبی ندارم خیلی عصبی و سرخورده م نیاز به آرامش و سکوت دارم،بی دلیل عصبی نیستم اما دلایلم خیلی چنگی به دل نمیزنه،از حرفای اعضای خانواده و سر و صداهاشون تهوع گرفتم دلم نمیخواد صداشونو بشنوم،فشار بدی رومه و نمیدونم باید چیکار کنم.اولین باره که از نوشتن حالم بهم میخوره از خودم و نوشتن و از وبلاگ.

برشی از کتاب :

فراموش نکنید که کسی ممکن است کاملا در اشتباه باشد اما خودش نداند.او را محکوم نکنید.هر انسان کوته فکری میتواند این کار را انجام دهد.او را درک کنید.این کار فقط از عهده ی انسان های فهمیده،باهوش و ایثارگر بر می آید.صفحه ی 169

این کتاب خوب بود و فکر میکنم اولین باره که از این سبک کتابا میخونم،دوستی در یکی از لایو های خودش در اینستاگرام "آیین دوستیابی"را معرفی کرد و من تیرماه برای خودم خریدمش،از کتاب و محتواش راضی بودم و با مداد زیر خیلی از قسمتهاش خط کشیدم پر از مثال ها و نقل قول ها بود و این اثر سخن نویسنده رو دوچندان میکرد.

+مطمئنا این وضع تموم میشه و من با وجود تمام مشکلات استارت یه کتاب جدید رو میزنم.

۱۰ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۰۵
tahi :D
شنبه عصر با مامان رفتیم خرید،کلییی راه رفتیم و خسته شدیم علاوه اینکه فهمیدم مامان خیلی هم دلش پیر نیست،برام کتاب خرید برای خودشم خرید،پیشنهاد کرد میخوام مثنوی معنوی رو برام بخره؟[ازماهیانه م کم کنه]،رد کردم.
کلاسم یکشنبه تشکیل نشد،دوشنبه هم به خیر گذشت و امروز هم کلاس تشکیل نشد.
یکم بد عادت شدم.
"ناطور دشت"و"عطیه برتر"و"غرور و تعصب" کتابایی بودن که مامان برام گرفت‌.
جمعه عصر چند صفحه از "آیین دوست یابی"رو خوندم،یادتون هست اخرین باری که دست گرفتمش؟از اون کتابای طلسم شده س شاید.
دیدین نمیتونم دست رو دلم بذارم و کتاب جدید نخرم.
کلی کتاب نخونده دارم،دلم میخواد بشه تموم کنم همه رو قبل عید اما یکم بعیده.
امسال نسبت به سالای قبل هم بیشتر کتاب خوندم هم بیشتر کتاب خریدم.
فلانی از تایمی که باهام قهری تا الان هرچقد که میگذره و گذشته رو نمیدونم اما خیلی دلم تنگ شده.
۰۷ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۳۵
tahi :D
دیروز عصر رفتم توی اتاق سردم "قلعه حیوانات" رو برداشتم و بدون هیچ مقدمه ی خاصی استارتش رو زدم.
یه کتاب کم قطر،بدون اینکه ازش پیش زمینه ای توی ذهنم داشته باشم،به خاطر دارم که این کتاب رو "هاتف"بهم پیشنهاد کرد و وقتی رفتم تهران از نمایشگاه پارک ملت خریدم.
نصف بیشترش رو دیروز خوندم،نوشته های ساده و قابل فهم دقیقا چیزی که انتظار داشتم پیش اومد و میدونستم که خوک ها اونقدرها که باید  دلسوزکسی نیستن.شورش ها و بحث ها و انگیزه ها و دروغ ها من رو یاد خیلی چیزها انداخت.
استبداد حاکم بر جامعه و فقر طبقه ی کارگر،کتاب بر پایه سبک نمادین و سمبلیک بود و نویسنده خوب میتونست دست توی تصورات ما ببره.اگر بخوام کتاب رو نقد یا بررسی کنم اصلا نمیتونم خوب پیش برم پس مثل اکثر اوقات ترجیح میدم انجامش ندم.
کتاب دارای ده فصل بود و سرجمع 110 صفحه.
نقد خوبی پیدا کردم دوست داشتید بخونید.
۰۳ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۱۳
tahi :D
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۹ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۴۵
tahi :D
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۷ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۰۰
tahi :D