Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

در کنارِ خودم هستم

Orbit

نویسنده واقف نیست چیزی را بنویسد که،شما از آن سر در بیاورید!
از دید یک مهندس،از دید یک آشپز،از دید یک هنرمند،همان تنهایی هست که بود.

بایگانی

۹۸ مطلب با موضوع «توییت ~/ :: کتابکی^^» ثبت شده است

دیدین چطور کلی از زمستون گذشت،چطور این ترم تموم شد،دی که رفت یادم اومد چطور خودمو از کتاب خوندن عقب کشیده بودم،جز کتابای درسی دست به هیچ کتابی نزدم و راستش زیاد به خودم بابت امتحانا سختی ندادم هنوز نتیجه ی تنبلیام نیومده و نمیدونم چه کردم من هنوز امیددارم که اتفاق خوبی قراره بیوفته اما از تایمش اطلاعی ندارم،خیلی کارا انجام دادم،از دیدن ح.ه و آشنایی با م.آ و و و
نوشتمشون ازم رمز نخواین من خجالت میکشم.
به زودی قراره استارت یه کتاب رو بزنم که حس میکنم واقعا ارزششو داره که کل امتحاناتم رو خراب کنم!در این حد =)))
۰۵ بهمن ۹۷ ، ۱۶:۱۲
tahi :D

کتاب"پیرمرد و دریا"رو همین عصر خوندم یک سره و بدون وقفه!نمیخواستم آذر اینقدر بی فایده بگذره و بره!88 صفحه و تنش هایی که تو مغز ادم ایجاد میکرد.

جالب و کم حجم بود.

چی بگم؟پاییز تموم شد و باورش یکم سخته.

۳۰ آذر ۹۷ ، ۱۹:۰۱
tahi :D

امروز صبح با وجود شروع شدن هفته های حساس تحصیلی؛

"ملت عشق"رو در دست گرفتم و به شکل اسرار آمیزی تمومش کردم!112 صفحه ی اون رو روزای گذشته و 287 صفحه ی اون رو امروز.کتاب و پایان قشنگ و قوی اش من رو نسبت به تموم مشکلات دلداری میداد و آرومم میکرد.فکر نمیکنم هیچ زمان بتونم یه کتاب رو بررسی کنم و اونطور که شایسته ی اونه راجبش براتون بنویسم و عاجز بودنم ناراحتم نمیکنه.امروز واقعا دوست نداشتم تلفنم آلارم بده و هیچکی صدام بزنه یه خلوت عمیق و دلچسب سپری کردم.تموم شدن کتاب و بستنش با اذان مغرب همزمان بود.شرمنده ی خودم نیستم که سره قولم با خودم نبودم و نتونستم این ماه چندتا کتاب بخونم چون این کتاب به اندازه ی چندتا کتاب حجم و محتوا داشت.با شلوغیه اوضاع اطرافم و تعداد زیاده کتابای نخونده م علاقمند شدم که یه کتاب جدید بخرم!دارم آروم آروم به خودم میگم دستم به دامنت صبر کن ماهه پیشه رو بگذره حالا بعدا یه فکری به حالت میکنیم باشه؟.

۲۲ آذر ۹۷ ، ۱۷:۳۰
tahi :D

15 آذر "ملت عشق"رو برداشتم و گذاشتم رو همون میز همیشگی.کلی تعریف و انتقاد ازش توی مغزم بود و فقط اماده بودم که شروعش کنم،شب 24 صفحه ازش خوندم و خوابیدم،روزه بعد یعنی 16 آذر هم تا صفحه ی 63 و امروز هم تا 112حدودا 399 تا صفحه س اگر اشتباه نکنم!.تا اینجا بد نبود و احساسات الا برام قابل درکه.تو این روزا از سال با وجود پودمان ها و امتحانا با کتاب خوندن اینگاری روی طناب راه رفتم.همیناش جذابه دیگه مگه نه؟.

۱۹ آذر ۹۷ ، ۱۱:۵۹
tahi :D

این پست شاید اصلا جذاب نباشه،گرچه بقیه ی پست ها هم جذاب نیستن!"سووشون"رو خانواده برام از تهران خریدن،تعریفش رو از چندین نفر که با سلایق شون خوب آشنا نبودم شنیدم،من از نویسنده های ایرانی کتابای خیلی کمی خوندم،علاقه حکم میکنه دست به خریدِ چه سبکی بشیم و من مطمئنم الان تایم مناسبی برای خوندن سووشون نیست!.

23 صفحه با فونت خیلی ریز و عذاب دهنده از سووشون رو عصر جمعه خوندم،سیمین خیلی یه طوری مینویسه!حسش عجیب غریبه کلا سبک خاصی بود شاید چون خیلی کتابای غیرِ ایرانی رو خوندم اینقدر برام غیر قابل هضم بود.یادمه وقتی میخواستم"سمفونی مردگان"رو هم بخونم یه چیزی شبیه این احساساتُ داشتم،بدترین کاری که میتونستم در حق سووشون بکنم رو کردم؛

نقد طولانی این کتاب رو توی یه سایت خیلی قدیمی خوندم و فهمیدم تهش چی میشه و اصلا با داستان و پایانش کیف نکردم.

لطفا فعلا بهم کتابی که نویسنده ش ایرانیه معرفی نکنید خودم قول میدم کم کم کنار بیام =) شاید بهتر باشه این دوتا کتاب رو بذارم یه گوشه تا وقتش برسه.

+توی هفته های آینده حسابی سرم شلوغِ و بهتره بگم این ماه و ماه بعدش و ماه بعدش همین روال ادامه داره،از لیست کتابهای نخونده شده"سووشون"و"سمفونی مردگان"رو که خط بزنیم میرسیم به 10 تا کتاب،از واشنا برام سعادتمندی بخواین.

۱۵ آبان ۹۷ ، ۱۰:۳۱
tahi :D